سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کتابخانه شاهد
 
قالب وبلاگ

روزنامه قانون، صبح امروز در شماره 175 خود با درج کاریکاتوری با عنوان (اگه میتونی بازش کن) و مطلبی طنزآمیز فرایند انتقالی دولت را تشریح کرد. عین مطلب جهت مطالعه کابران در ذیل می آید:

 

 

جلسه مشترک محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی برای واگذاری دولت برگزار شد و رئیس‌دولت دهم در این جلسه از رازهای موفقیت خود پرده برداشت. خبرنگار اعزامی طنزانه که به صورت مخفیانه در این جلسه حاضر شده بود گزارش می دهد...
داخلی – دفتر حسن روحانی – شب
محمود احمدی‌نژاد بشکن‌زنان وارد دفتر می‌شود و شترق می‌زند پشت روحانی و می‌گوید: چطوری روحی؟
روحانی هنگ می‌کند، اخم می‌کند و پاسخ می‌دهد: ما اینقدر با هم صمیمی هستیم؟
احمدی نژاد: ببین داداش، این پستی که تو قراره بگیری من هشت سال تمام روی دیوارش گلکاری کردم، پس واسه من کلاس نذار!
روحانی: یعنی چی گلکاری کردم؟
احمدی‌نژاد: هیچی بابا، یعنی روی دیوارش عکس گل و گیاه کشیدم... آقا راستی خوب شد دیدمت! ما که توقعی ازت نداریم، فقط واسه اسفندیار کاری سراغ نداری؟ هر کاری باشه انجام می‌ده بنده‌خدا، بچه دست به فرمونیه!
روحانی: والا چه عرض کنم؟ با اتوبوس که نیومده؟
احمدی‌نژاد: چرا ولی بلیت داشته... خودم براش خریدم به جون داداش... بگم بیاد پیشت؟
روحانی: حالا صحبت می‌کنیم!
احمدی‌نژاد: داری می‌پیچونی؟ بنده‌خدا من خودم 8 سال به این شیوه مملکت‌داری کردم، تو داری منو می پیچونی؟
روحانی: اختیار داری.. خب موضوع خاصی هست که من باید بدونم؟
احمدی‌نژاد: نه! چه موضوعی؟
روحانی: همین موضوعات سری و محرمانه و اینا دیگه...
احمدی‌نژاد: نه، مگه مملکت اسرار داره؟
روحانی: بله دیگه، طبیعتا باید داشته باشه.
احمدی‌نژاد: اون وقت تو الان اینو باید به من بگی؟!
روحانی: چطور مگه؟
احمدی‌نژاد: من هر چی بود و نبود رو تبدیل به سی‌دی کردم پخش کردم! (می‌زند زیر خنده) وا... به خدا
روحانی: خب الان چیز خاصی هست به من بگی؟
احمدی‌نژاد کیف سی‌دی‌اش را باز می‌کند و از لابه‌لای انبوه سی دی‌ها یکی را بیرون می‌کشد و می‌دهد به روحانی: اینو ببین!
روحانی: مجازه؟!
احمدی‌نژاد لبخندی می‌زند و می‌گوید: نه، خیالت راحت باشه!
روحانی: ببین من اونقدر فرصت ندارم، خلاصه‌اش رو بهم می‌گی؟
احمدی‌نژاد: ببین، ما کارهای زیادی برای این مملکت انجام دادیم که گویا نباید انجام می‌دادیم، یه سری کارها هم انجام ندادیم که ...
روحانی: باید انجام می‌دادین!
احمدی‌نژاد: اون که بله اما چون نمی‌رسیدیم این سی‌دی رو به جاش تهیه کردیم.
روحانی: پس کلا کاری انجام ندادین دیگه!
احمدی‌نژاد: ببین حسن، اینقدر راحت به من نگو کاری انجام ندادین، اول این سی‌دی رو نگاه کن، بعد با هم
حرف می‌زنیم!
روحانی: آهان، باشه... پیشنهادی، نصیحتی، چیزی نداری؟
احمدی‌نژاد: چرا، خوب شد یادم انداختی. بی‌خودی برنامه ریزی نکن واسه این چهار سال.
روحانی: چطور؟
احمدی‌نژاد: ببین من دیزاین مملکت رو به سلیقه خودم چیدم، اما ممکنه به رنگ مورد علاقه شما نباشه!
روحانی: نگران نباش، من با این کلید تدبیر همه کارها رو روبراه می‌کنم.
احمدی‌نژاد: آخ آخ آخ، دیدی چی شد؟
روحانی: چی شد؟!
احمدی‌نژاد: درها رو بستم، یادم اومد واسشون قفل نذاشتم اصلا! حواس ما رو می‌بینی؟!
روحانی می‌زند توی سر خودش و می رود در افق محو می‌شود...


[ جمعه 92/3/31 ] [ 8:48 عصر ] [ پیام ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 4
کل بازدیدها: 104761