سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کتابخانه شاهد
 
قالب وبلاگ
اینو یک زن نوشته
چقدر نرم ...   تلخ ...  و ساده

 از زبان یک هم نوع

  بسیار دور از هم قد کشیده‌ایم . هر یک بر فراز صخره‌ای بلند و دره‌ای عمیق؛ میانمان که با هیچ خاکستری پر نخواهد شد.

جدایمان کردند؛ از روز اول مهر. با پوشش‌های متفاوت.
 . . .

مانتو و مقنعه و چادر تیره بر من پوشاندند و تو را با لباس فرم و کله‌ای تراشیده به ساختمانی دیگر فرستادند. من را به مدرسه‌ی دخترانه و تو را پسرانه .

 

دانشگاه هم که رفتیم جدایمان کردند. با ردیف‌های دور از هم . نیمکت‌های خانم‌ها و آقایان. با درها و راهروها و ورودی‌ها و خروجی‌های خواهران و برادران .

 

جدایمان کردند و ما بسیار دور از هم قد کشیدیم . در اتوبوس با میله‌ها و در حرم و امامزاده با نرده‌ها و در دریا و ساحل با پارچه‌های برزنتی. ..

 

آنقدر دور و غریب از هم بزرگ شدیم تا تو شدی راز درک ناشدنی‌ای برای من؛ و من شدم عقده‌ی جنسی سرکوب شده‌ای برای تو.

 

تا هر جا که دیگر  نتوانستند جدایمان کنند، در تاکسی و خیابان، از زور نادانی و بیماری و عقده‌های جنسی، من در پی یک نگاه و توجه و متلک از تو باشم ... و تو خود را به من بمالی و برهنگی ساق پایم حالی به حالی‌ات کند و نگاه حریص‌ات مانتو ام را بدرد .

 جدا و بسیار دور از هم قد کشیدیم انقدر که تا پایین تنه هایمان معذب مان کرد خیال کردیم عاشق شده‌ایم و چون عاشق هستیم باید ازدواج کنیم و بعد هم با هزاران عقده‌ی بیدار و خفته به زیر یک سقف رفتیم .

بسیار دور از هم قد کشیدیم. انقدر که دیگر نگاه‌مان نیز یکدیگر را خوب و درست ندید و نگاه‌های انسانی جای خود را به نگاه جنسیتی دادند درهمه جا. در محل کار، در محافل فرهنگی و علمی و حتی جلسات سیاسی .

 و من  باید تقاص همه‌ی این فاصله ها را بپردازم . تقاص دوری از تو و بر صخره‌ای دیگر قدکشیدن را . تقاص تو را ندیدن و نشناختن را .

 باید که تنم بلرزد وقتی هوا تاریک می‌شود و من تنها در خیابانم؛ وقتی دنبال کار می‌گردم؛ وقتی تاکسی سوار می شوم .

 

 

 بهتان بر نخورد...

 

 آخر سالیان سال است که در همه جای دنیا، فقط ........را زنانه و مردانه کرده‌اند

 


[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 12:18 عصر ] [ پیام ] [ نظرات () ]

طرح جلد مجله فکاهیون در سال 1365 در پیش بینی
سال 2000 که فقط 608 سال ناقابل زودتر به وقوع پیوست: 

www.3jokes.com - عکس، کلیپ، جوک، SMS


[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 11:58 صبح ] [ پیام ] [ نظرات () ]

 

 

 

222_001


[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 11:35 صبح ] [ پیام ] [ نظرات () ]

می ده گزافه ساقیا، تا کم شود خوف و رجا                                                                                    گردن بزن اندیشه را، ما از کجا او از کجا؟ 


پیش آر نوشانوش را، از بیخ برکن هوش را                                                                                                  آن عیش بی‌روپوش را، از بند هستی برگشا


دیوانگانِ جسته‌بین، از بند هستی رسته بین                                                                                         در بی‌دلی دل‌بسته بین، کاین دل بود دام بلا


زوتر بیا هین دیر شد، دل زین ولایت سیر شد                                                              مستش کن و بازش رهان، زین گفتن زوتر بیا


بی‌ذوق آن جانی که او در ماجرا و گفت‌وگو                                                        هر لحظه گرمی می‌‌کند، با بوالعلی و بوالعلا


نانم مده، آبم مده، آسایش و خوابم مده                                                                                                               ای تشنگی عشق تو، صد همچو ما را خون‌بها


امروز مهمان توام، مست و پریشان توام                                                                                                              پر شد همه شهر این خبر، کامروز عیش است الصلا


از دل خیال دلبری برکرد ناگاهان سری                                                                                         ماننده ماه از افق، ماننده گل از گیا


جمله خیالات جهان، پیش خیال او دوان                                                                                                      مانند آهن پاره‌ها، در جذبه آهن‌ربا


بُد لعل‌ها پیشش حجر، شیران به پیشش گورخر                                                                شمشیرها پیشش سپر، خورشید پیشش ذره‌ها


عالم چو کوه طور شد، هر ذره‌اش پرنور شد                            مانند موسی روح هم، افتاد بی‌هوش از لقا


هر هستیی در وصل خود در وصل اصل اصل خود                                     خنبک‌زنان بر نیستی، دستک‌زنان اندر نما



[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 10:59 صبح ] [ پیام ] [ نظرات () ]
بروای زن،برو ای لکه آلوده به ننگ
برو،ای داغ سیه خورده به پیشانی تو
برو از دیده ام،ای دیو سیهکار پلید
تا زخاطر ببرم ننگ هوسرانی تو
?
راست گو،آن لب گلرنگ شراب آلودت
با کدامین لب افسون شده در بازی بود؟
نگه گرم گنه زای سخن پردازت-
بانگاه چه کسی،گرم سخن سازی بود؟
?
فاش گو،چشم سیه مست گنه آموزت
نگه عشق و تمنا،بسراپای که داشت؟
آن بد اندیش بدآموز تبهکار که بود-
که بفرمان هوس،برلب تو بوسه گذاشت؟
?
مرمرین پیکر افسونگر جادویی تو-
گرد آویزچه کس بود ودر آغوش که بود؟
موی مواج نوازشگر توتا دم صبح
دور از دیده ی من،ریخته بر دوش که بود؟
?
این تو بودی که بشبها همه شب تا دم صبح-
نقش رخسارتو بر پندارم بود؟!
این تو بودی که بهر لحظه،بهنگام سخن-
نام تو در همه جا ،زیور گفتارم بود؟!
?
من ندانستم از آغاز که نیرنگ و فریب-
خفته در پرده ی چشمان بدین زیبایی
بیخبر بودم از این ننگ که با بیخبری
میزدم بوسه بلبهای زنی هرجایی
?
وای بر من،تو همانی که امیدم بودی؟
توهمان چشم سیه دلبر افسونگر من؟
هرچه کوشم مگر این حادثه باور نکنم-
میدود یاد خطاهای تو در باور من
?
وای این یاد گنه خیز جنون آلوده-
آهنین چنگ،فروبرده در اندیشه ی من
ترسم این یاد روانسوز،که درجان زده چنگ-
از سرخشم،بتلخی بکند ریشه ی من
 ?
در خیالم چه نشستی به تباهی؟برخیز
تاکه جان رازغم یاد توآزاد کنم
پنجه اهرمنی راز گلویم بردار-
تا بچاهی روم از ننگ تو فریاد کنم.
مهدی سهیلی

[ یکشنبه 92/2/15 ] [ 5:6 عصر ] [ پیام ] [ نظرات () ]

در روزهای اخیر، درگیری‌ها در سوریه بعدی جدید به خود گرفته و وارد مرحله‌ای شده که می‌توان آن را روشن‌ترین تأیید بر ماهیت واقعی درگیری‌ها در این کشور دانست. کارهای غیرانسانی گروه‌های شورشی سوری در هتک حرمت آرامگاه‌های صحابه پیامبر و بزرگان اسلام، در حالی احساسات میلیون‌ها مسلمان را جریحه‌دار کرده که جامعه جهانی در برابر آن سکوت کامل در پیش گرفته است.

به گزارش «تابناک»، در پی انتشار خبری در روز پنجشنبه مبنی بر حمله گروه‌های شورشی سوری به آرامگاه حجر بن عدی و نبش قبر این صحابه پیامبر اسلام (ص)، امروز نیز رسانه‌های منطقه، اخباری از تعدی گروه‌های تکفیری به مرقد جعفر طیار در جنوب اردن و به آتش کشیدن این مقبره منتشر کردند.

گفتنی است، اذعان رسمی گروه‌های شورشی سوری به انجام این کارها، جای هیچ تردیدی را درباره متهم اصلی این وقایع باقی نگذاشته است. در این راستا، جبهه «النصره»، از گروه‌های وهابی وابسته به القاعده در سوریه، با انتشار بیانیه‌ای در شبکه‌های اجتماعی تأیید کردند پیکر حجر بن عدی را به جای دیگری منتقل کرده‌اند.

این کار در پی آن صورت گرفت که شورشیان وابسته به جبهه النصره، توانستند منطقه «عدرا» در استان «ریف دمشق»، یعنی جایی که پیکر حجر بن عدی در آن مدفون بود، در کنترل بگیرند. این گروه و عناصر وابسته به آن پیش از این نیز تهدید کرده بودند آرامگاه‌ها و مکان‌های مذهبی و زیارتی را در سوریه تخریب خواهند کرد.

از سوی دیگر، خبر می‌رسد برخی عناصر وابسته به این گروه‌ها، با انتشار مطالبی در سطح اینترنت، تهدید کرده‌اند در صورت تحت کنترل درآوردن دمشق، مشابه این کارها را با مقبره حضرت زینب (س) نیز انجام خواهند داد.


یکی از عناصر وابسته به این گروه که‌مستقیم در ماجرای نبش قبر حجر بن عدی نقش داشته، ضمن این که با افتخار عکسی از خود را در کنار مقبره خالی ایشان منتشر کرده، در فیس‌بوک می‌نویسد: «ببین فرزندان خمینی و ایرانی‌ها الآن چه حالی دارند وقتی می‌بینند که چه بلایی بر سر قبور روافض (شیعیان) آورده‌ایم اما نمی‌دانند که به زودی همین کار را با بقیه قبور آنان هم خواهیم کرد و به زودی سراغ قبر سیده زینب و رقیه هم می‌رویم و پیکر آنان را هم از خاک بیرون می‌کشیم...».

و
ی در توضیح عکس دیگری از خود می‌نویسد: «ما تا کنون از دفاع از عایشه هم واهمه داشتیم اما این روز‌ها به قدری مقتدر شده‌ایم که مزار‌هایشان را هم نابود می‌کنیم و قبور طواغیت آنان را ویران می‌کنیم و می‌بینید که هیچ اتفاقی هم برایمان نیفتاده است».

اما همه این اقدامات بی‌سابقه در حالی صورت می‌گیرد که جامعه جهانی نه تنها در قبال این موضوع سکوت کرده، بلکه ضمن نادیده گرفتن مجموع جنایات شورشیان سوری، تمرکز خود را تنها بر یافتن بهانه‌ای برای حمله به این کشور و برانداختن دولت اسد معطوف نموده است.

این در حالی است که در این شرایط، غرب نیز ـ اگر بتواند در درک ماهیت گروه‌های وهابی موفقیتی به دست آورد ـ باید هم‌پای کشورهای منطقه از قدرت گرفتن این گروه‌ها نگران باشد، زیرا در صورت به قدرت رسیدن این گروه‌ها، در فردای سوریه چشم انداز هر نوع دولتی محتمل خواهد بود، جز دولتی که بتواند با جهان به گونه‌ای منطقی وارد تعامل شود.

در حقیقت، آینده سوریه در صورت تسلط این گروه‌ها، «در بهترین حالت» چیزی مثل افغانستان در دوران حاکمیت طالبان خواهد بود؛ با این تفاوت که گروه‌های وهابی سوریه به واسطه عقده‌های دیرین خود از معتقدان به تشیع در این کشور ـ و شیعیان به طور کلی ـ بدون تردید به چنان جنایت‌ها و نسل کشی‌هایی دست خواهند زد که در تاریخ نظیر نداشته باشد.

در این شرایط، از یک سو از دولت ایران به عنوان منادی حقوق شیعیان جهان انتظار می‌رود با ‌موضعی سنجیده و بنیادین، ضمن حفاظت از جان و ناموس و مقدسات شیعیان، جلوی جری‌تر شدن گروه‌های وهابی در اقدامات خود علیه شیعیان را بگیرد و از سوی دیگر، بر علمای اسلام ـ چه شیعه و چه اهل تسنن ـ است که با اعلام مواضعی محکم، شیعیان جهان را به دفاع از مقدسات خود به هر وسیله ممکن ترغیب کنند. بی‌تردید اقدامات اخیر این گروه‌ها، نه تنها چیزی از ماجرای فیلم موهن به پیامبر اسلام ـ که سبب تظاهرات میلیونی مسلمانان شد ـ کم ندارد، بلکه با توجه به تکرار و ابعاد ماجرا، حتی دارای جنبه‌هایی خطرناک‌تر است.

می‌توان گفت، چندین سده است که شیعه در معرض چنین تهدید و توهین‌های بزرگی قرار نگرفته است؛ بنابراین، اگر بنا بر اقدام و موضع‌گیری در این زمینه باشد، به نظر می‌رسد حتی فردا نیز دیر باشد.


[ شنبه 92/2/14 ] [ 8:38 عصر ] [ پیام ] [ نظرات () ]

1- ما آلوده به پستیهای درونی و بیرونی هستیم، ما را طبابت کنید و در پیمودن این طریق ما را راهنمایی بفرمایید.

ج: بسمه تعالی- زیاد بگوئید «استغفر الله» و خسته نشوید، و خاطر جمع باشید این علاج است. « داؤکم الذنوب و دواؤکم الاستغفار ». ( کنز العمال، ج 1، ص 479 ).


2-  مدتی است شیطان و هوای نفس در تزکیه بطن و لسان، کم خوری، کم گفتن و کم خوابیدن اذیتم می کند، برای رفع این معایب چه کنم؟

ج: بسمه تعالی- گوی سبقت را نماز شب خوانها ربودند مخفیانه؛ ترتیبی برای تقلیل طعام ذکر می شود (إن شاء الله). هر چه را که قصد دارید بخورید، اول جدا نماید، مثلا" در سینی جداگانه و قناعت هم نکنید، آن وقت فقط از آن میل کنید. این را باید عمل نمایید تا معلوم گردد.


3- چندی است که اسیر محبت به شخصی شده ام و عنان از کفم ربوده شده، چه کنم؟

ج: عاقل، به اکمل و اجمل و انفع و ادوم، محبت پیدا می کند و ترجیح می دهد محبت او را بر محبت غیر؛ با اینکه محبت اکمل، دافع شرور و بلیات است، بخلاف محبت غیر.
 

4-  بعض الطلبة سألنا عن علاج «الریاء» و «العجب» و «الکبر» و «السمعة» و « الشهوة» و غیر ذلک، فما رأیکم الشریف؟

ج: بسمه تعالی- کل هذه الرذائل، ناش من الضعف فی معرفة الله، یرفعها و یدفعها الاستیناس بآنس الآنسین تعالی فی العبادة و لو عرف أنه تعالی أحسن من کل حسن فی جمیع الأحوال و الآزمنه، لما انصرف عن الاستیناس به تعالی.
 

ترجمه : بعضی از طلاب از ما در مورد علاج «ریا» و «عجب» و «کبر» و «سمعه» و «شهوت» و غیر آن، سؤال نموده اند، نظر شریف جناب عالی چیست؟

ج: بسمه تعالی- همه این رذائل، از ضعف در شناخت خداوند، سرچشمه می گیرد، و آنها به وسیله انس با انس گیرنده انس گیرندگان، در عبادت، دفع و رفع می شوند، اگر او بداند که « خداوند متعال در همه حالات و زمانها از هر خوبی، خوبتر است »، از انس با او تعالی جدا نخواهد شد.

 

5- برای رفع سوء ظن چه کنیم؟

ج: سوء ظن به اعدی الاعداء که دشمن داخلی و نفس است، شاغل و مانع از سوء ظن به غیر است.

 

6-  گاهی اوقات در عبادات ریا می کنم و بعداً سخت رنج می برم، علاج آن چیست؟

ج: بسمه تعالی- علاج این است که ریا بکند، ولی اگر در مقابل شاه و گدا است، ریا برای شاه بکند؛ فافهم إن کنت من أهله.
 

7-  برای دوری از ریا، چه باید کرد؟

ج: با عقیده کامل اکثار «حوقله».
( یعنی زیاد بگوید: « لا حول و لا قوه الا بالله» ).


 

8- برای درمان عصبانیت چه کنیم؟

ج: با عقیده کامل زیاد «صلوات» فرستادن. ( اللهم صل علی محمد و آل محمد ).

 9 - برای رفع تنبلی و کسالت در عبادات چه باید کرد؟

ج: در اوقات نشاط، مشغول به عبادت مستحبه شوید؛ و در اوقات کسالت، اقتصار بر واجبات نمایید.
 

10 -  برای رفع عصبانیت چه باید کرد؟

ج: جواب دوم را رعایت کنید و صلوات زیاد بفرستید.   11- جهت علاج غرور، چه راهی را توصیه می فرمایید؟
ج: بسمه تعالی- اکثار «حوقله» علاج غرور است.
( إکثار «حوقله» یعنی: زیاد گفتن « لا حول و لا قوه الا بالله » )
 

12-این جانب به وسواس، مبتلا هستم، لطفاً جهت بر طرف شدن آن، مرا راهنمایی فرمایید؟

ج: اکثار تهلیل، علاج وسواس است.
( کثار« تهلیل» یعنی: زیاد گفتن « لا اله الا الله» )

13-  من فردی هستم که مدتی است گرفتار بیماری وسوسه و فکر هستم و با درد و رنج فراوان زندگی می کنم و می ترسم که مصداق آیه شریفه « و من یعش عن ذکر الرحمن. الزخرف: 36 » باشم. آیا با این حالت می توانم امام جماعت باشم و از شهریه استفاده کنم یا نه؟ و امکانات مالی ندارم.

ج: بسمه تعالی- نافع برای دفع وسوسه، اکثار «تهلیل» است، بلکه ادامه آن. و استفاده از شهریه، تابع استحقاق است ولو به فقر باشد، مگر آنکه شهریه دهنده شرط دیگری بنماید. امام جماعت بودن مانعی ندارد. ( کثار« تهلیل» یعنی: زیاد گفتن « لا اله الا الله »

[ جمعه 92/2/13 ] [ 8:13 عصر ] [ پیام ] [ نظرات () ]

در روایت آمده است: «ثَلاثٌ لایُطیقُها لا [تُطیقُها] هذِهِ الاْءُمَّةُ... اِنْصافُ النّاسِ مِنْ نَفْسِهِ.» سه چیز است که این امت طاقت تحمل آن را ندارد... رعایت انصاف نسبت به مردم در رابطه با خود.
اکنون مردم عراق و شیعیان(در ممالک دیگر) به ظلم  آمریکا و متّحدانش گرفتارند، و بلا و آتش بر سرشان مى بارد. اگر ما خود را به جاى آن ها بگذاریم، کأنّه بلا بر سر ما مى بارد. آن ها نه مقرّى ندارند و نه مفرّى. معاش هم ندارند، و در سراى خود بدون نفت و آب و برق و نان هستند.

آیا درست است مسلمان ها این گونه مبتلا و گرفتار باشند و ما غافل باشیم و دست روى دست بگذاریم و حتّى حال دعا و توسل هم نداشته باشیم؟!

مگر صاحب کار یکى نیست، مگر امور ما و آن ها به دست یکى نیست؟! پس چرا به او متوسل نمى شویم و در رفع مشکلات و شداید و بلاها از او استمداد نمى کنیم و اورا نمى خوانیم؟!

 اگر امروز ما در مصایب آن ها شریک نباشیم، یعنى این که فردا هم اگر ما گرفتار شدیم، شما هم در مصایب با ما شریک نباشید! بله، مسلمانان به فکر همدیگر نشدند، لذا کفّار در فکر آن ها شدند و براى تفرقه میان آن ها و تسلّط بر آن ها و منافع آن ها نقشه کشیدند و از راه هاى گوناگون و بیشتر از راه تطمیع، آن ها را به دام هاى خود گرفتار نمودند و اسیر خود کردند. جهان اسلام و مسلمان ها با داشتن اسلام چه احتیاجى به دیگران دارند؟! و قرآن با وجود اهل قرآن، یعنى عترت و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ چه نیازى به مبلّغ و مفسّر دیگر دارد؟!

  1. من لایحضرة الفقیه، ج 4، ص 358؛ وسائل الشیعة، ج 12، ص 27؛ ج 15، ص 254؛ بحارالانوار، ج 71، ص 395؛ ج 72، ص 27؛ ج 74، ص 45 و 51 و...


[ جمعه 92/2/13 ] [ 8:5 عصر ] [ پیام ] [ نظرات () ]

در روایت آمده است:«أَلصَّلاةُ خَیْرُ مَوْضُوعٍ، فَمَنْ شآءَ اسْتَقَلَّ، وَ مَنْ شآءَ اسْتَکْثَرَ.» (1) نماز، بهترین چیزى است که [در اسلام] وضع شده است، پس هر کس که خواست کمتر و یا بیشتر [نماز مستحبّى] بخواند. شاید این کرامتى باشد براى خصوص مسلمان‏ها که به آن‏ها اجازه داده شده است هر جا و هر وقت که خواستند بدون هیچ رادع و مانع و حاجز و حاجب و بدون اجازه از هیچ دربان و نگهبان، به حضور خداوند که پادشاه پادشاهان است بار داده شوند. البته نمازهاى واجب از جهت وقت محدودیّت زمانى دارند که باید در اوقات معیّن ادا شوند، ولى در مکان آن محدودیّت و تعیین خاصّى وجود ندارد.

 

 

 

1. بحارالانوار، ج 79، ص 308؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 43 و 47.

برگرفته از سایت www.bahjat.ir


[ جمعه 92/2/13 ] [ 7:36 عصر ] [ پیام ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 104740